id من rcheshmak

مکن کاری که بر پا سنگت آید/ جهان با آن فراخی تنگت آید/چو فردا نامه خوانان نامه خوانند /تو بینی نامه ی خود ننگت آید

به قبرستان گذر کردذم کم و بیش/ بدیدم قبر دولتمند و درویش/نه درویش بی کفن در خاک رفته/ نه دولتمند برده یک کفن بیش

دلا! اصلآ نترسی از ره دور/ دلا!اصلآ نترسی از ته گور/ دلا!اصلآنترسی که روزی/ شوی بنگاه مار و عقرب و مور

این اشعار از دو بیتی های بابا طاهر عریان بود که نوشتم اگه خوشتون بیاد بازم می نویسم

آنگاه که لبخند بر لبت می میرد، چون جمعه ی پاییز دلم می گیرد ،دیروز به چشمان تو گفتم که برو ،امروز دلم بهانه ات می گیرد

گاز دادن نیست مردی عشق آن است که بر گردی

روزی ز لوپ یار ربودم، بوسی گفت هم بی ادبی هم لوسی، گفتم گناهم چیست این که کردم بوسی، گفت لب ول کردی و لوپ می بوسی

 

کنم هر شب دعایی کز دلم بیرون رود مهرت         ولی آهسته می گویم خدایا بی اثر باشد

سرمایه ی عمر آدمی یک نفسه، اون یک نفس واسه هم نفسه، گر یک نفسی با نفسی هم نفسه، آن یک نفس از برای یک عمر بسه

عشق مرد قسمتی از زندگی اونه           ولی عشق زن تمام زندگیش

گذشته به تاریخ پیوست،فردا یک معماست،روز یک هدیه است،قدرش را بدانید

براش مردم و بعد شنیدم که گفت:                                                                                           اگر مرا دوست داشت می ماند.....؟!

آری آغاز دوست داشتن است ، گرچه پایان راه ناپیداست ، من به پایان دگر نیاندیشم  ، که همین دوست داشتن زیباست

سلام دوستان من دیگه عقده نظر پیدا کردم هیچکس نظر نمی ده جز یه عده ی کم که حدودا میشن ۴ یا ۵ نفر آخر من عقده ای میشم به وبلاگ من عاجز بیچاره یه  نظر بدین

سلام من می خواستم یه نظر خواهی ازتون بکنم اول از این که به وبلاگم سر زدید تشکر می کنم  اگر آدرس بذارید حتما به وبلاگتون سر می زنم می خواستم بدونم این مطالب خوب یا جک هم به وبلاگ اضافه کنم؟ ممنون می شم ازتون اگه بگین

پنج وارونه به چه معناست؟ خواهرم از من پرسید من به او خندیدم ناراحت شد گفت روی دیوار و درختان دیدم مهران پسر همسایه پنج وارونه به مینو می داد او را بوسیدم و در دل گفتم هرگاه بارش بی وقفه ی غم سقف کوتاه دلت را خم کرد بی گمان می فهمی پنج وارونه به چه معناست

من پذیرفتم که عشق افسانه است این دل درد آشنا دیوانه است می روم شاید فراموشت کنم با فراموشی هم آغوشت کنم می روم از رفتن من شاد باش از عذاب دیدنم آزاد باش گرچه تو تنها تر از ما می روی آرزو دارم ولی عاشق شوی آرزو دارم بفهمی درد را تلخی برخورد های سرد را

اشکاتو پاک کن همسفر گاهی باید بازی رو باخت اما این و یادت باشه باز می شه زندگی رو ساخت

شمعدانی به دم مرگ به پروانه چه گفت؟ گفت ای عاشق بیچاره فراموش شوی ...... سوخت پروانه ولی  جوابش را داد گفت طولی نکشد تو نیز خاموش شوی

به کعبه گفتم تو از خاکی منم خاک چرا باید به دور تو بگردم؟؟؟ ندا آمد تو با پا آمدی باید بگردی برو با دل بیا تا من بگردم

ابر بارنده به دریا می گفت من نبارم تو کجا دریایی؟                                                                     در دلش خنده کنان دریا گفت ابر بارنده تو خود از مایی

بر خاک بخواب نازنین تختی نیست آواره شدن حکایت سختی نیست  از پاکی اشکهای خود فهمیدم لبخند همیشه راز خوشبختی نیست

تو این دنیا هر کسی یه نیمه گمشده داره که فقط لایق همونه پس سعی نکن در ساختن پازل زندگی تقلب نکنی

 

حتما به این سایت برید خیلی جالب با یه ثبت نام ساده شما می تونین صاحب گوشی های مورد علاقتون بشین واقعا گوشی های قشنگیه لازم نیست پولی پرداخت کنید فقط کافیه به تعدادی که بالای گوشی مورد علاقتون نوشته زیر مجموعه پیدا کنید www.xpango.com?ref=90591177