در حسرت ديدار تو بگذار بميرم... دشوار بود مردن و روي تو نديدن... بگذار بدلخواه تو دشوار بميرم... بگذار که چون ناله مرغان شباهنگ... در وحشت و انوده شب تار بميرم... بگذار که چون شمع کنم پيکر خود آب.... دربستر اشک افتم و ناچار بميرم... ميميرم از اين درد که جان دگرم نيست... تا از غم عشق تو دگر بار بميرم... تا بوده ام اي دوست وفادار تو هستم... بگذار بدانگونه وفادار بميرم
+ نوشته شده در شنبه بیست و پنجم خرداد ۱۳۸۷ ساعت 16:39 توسط رویا
|
سلام من رویا هستم از این که به وبلاگم سر زدید ممنونم اگه نظر بدید خوشحال می شم